گر ز صاحبنظر نظر یابی


نور او نور هر بصر یابی

ور درآئی به بحر ما با ما


بحر ما را پر از گهر یابی

ظاهر و باطنش نکو دریاب


مظهر و مظهرات اگر یابی

جام گیتی نما به دست آور


آفتابست و در قمر یابی

رند مستی مجو ز مخموری


که ز سوداش دردسر یابی

گذری گر کنی به میخانه


عالمی مست و بی خبر یابی

در خرابات اگر نهی قدمی


حال سید به ذوق دریابی